فکر میکنم یک نفر باید صداهای ذهنم را ضبط کند. چند روزیست که چیز‌هایی به ذهنم میرسد اما یا موقع خواب است یا گوشی را بعد از 6 ساعت مداوم فیلم دیدن انداخته‌ام گوشه‌ای و تحمل دیدنش را ندارم. پیرنگ اصلی متن را به خاطر میسپارم و بعد موقع نوشتن سر از توییتر در می‌اورم. ادمی که روزی دو فیلم چند ساعته یا یک فصل سریال میبیند چه حرف خاصی برای گفتن میتواند داشته باشد؟ همین است که زنگ میزند به دوستش کلی میگوید چخبر و اخر سر میشنود میهمان اگرچه عزیز است ولی همچو نفس خفه میسازد اگر آید و بیرون نرود. بهش گفتم با ادم اینجوری حرف نمیزنند. فقط خواند و چیزی نگفت. دست زیر چانه زد‌ه‌ایم و به یک دیگر خیره شده‌ایم. من به این فکر میکنم تهش چجوری میشود، او را نمیدانم. دیگر نمیدانیم باید با یک دیگر چکار کنیم. مثل ان زوج میانسالی که یک بار در برگری به فوتبال خیره بودند و برگر میخوردند و ما ان‌ها را مسخره میکردیم. گفتم شبیه ان‌ها شدیم. بیشتر میخواستم حرصش را دربیاورم. مشغول سرزنش کردن من بود که سالندار کافه‌ای که ازش فراری بودم با قیافه بشاش جلویمان سبز شد. به بازویش زدم، سرسری جواب او را داد و دوباره مشغول سرزنش من شد. در واقع فقط دوست دارد چاقو‌هایم را به سمتش پرتاب کنم و بعد راحتش بگذارم. من هم بعد از اعلام ی گفتم کتاب کشتن مرغ مینا را در تخفیف برایم کنار بگذارد. همانطوری که دوست دارد. ما از اساس با هم حرف نزده بودیم. پاک کردن صورت مسئله. مثل ویرجینیا وولف در خانوم دلووی است. فقط وقتی حق داری بفهمیی‌اش که خودش میخواهد غیر از ان میشوی مهمان که فلان.
به نظرم باید الان تبریز میبودم غرق در تنهایی نه مشغول فکر کردن به این اراجیف و ان پسری که میخواهد به زور خودش را توی پاچه‌ام کند یا پیدا کردن خون موقع تمیز کزدن دماغم. این چیز‌ها را کسی نمیگوید ولی مگر همه دماغشان را تمیز نمیکنند؟ بر خلاف عصبانیتم که به در و دیوار میپاشد خون دماغم موقع گرما بسیار درونیست، فقط خودم میفهمم. یک بار یکی از پسر‌ها به دوستم گفته بود تو که میدانستی اینقدر عصبانی میشود چرا بهش گفتی؟ و فقط او واقعا اهمیت میدهد که عصبانیم نکند. کاش بقیه چیز‌هایش هم همینقدر باب میلم بود. 
استاد راهنمایم زن است و مرا خانم فلانی صدا میزند. هنوز هیچکدام ان رویمان را به هم نشان ندادیم. نه او ادمی است که عصبانی شود و نه من ادمی که عصبانیتم را نشان دهم بگویم زنیکه یک هفته مسافرت بودی جواب من را بده و گرنه به جای تیر باید شهریور اینده دفاع کنم و فقط میتوانم بگویم استاد امروز میتوانم تماس بگیرم؟ همینقدر بیچاره. همیشه و همه جا.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها